بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. از ابتدای خلقت حضرت آدم علیه السلام، همواره دو خط ایمان و کفر وجود داشته اند. این دو جریان در طول تاریخ و در دوران ادیان مختلف آمدند تا رسیدند به بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، و ظهور دین اسلام. امروزه مسلمانان جهان را به دو دسته سنی و شیعه تقسیم میکنند. اما باید ببینیم که این تقسیم بندی از کجا آمده است؟ و آیا تقسیم بندی درستی است؟
باید گفت که آنچه که در زمان همه ادیان الهی وجود داشته است، مفهوم دین ناب در مقابل دین التقاطی و دین منحرف بوده است. در اسلام میتوان اینرا به صورت دو جریان اسلام علوی و اسلام اموی دید. یعنی اصالتا بسیاری از اهل سنت جزو علوی ها، و بعضی از شیعیان ظاهری، جزو اموی ها هستند. اما اسلام اموی یعنی چه؟ و چه مشخصاتی دارد؟ اسلام اموی یعنی اسلامی که ماهیت آن متعلق به بنی امیه و معاویه ملعون است. اسلامی که سراسر نفاق و دورویی و تظاهر و مکر و ضد ولایت بودن است. اسلام اموی در واقع کفر و نفاق است در لباس ایمان، برای رسیدن به مقاصد دنیوی و قدرت و ثروت.
اما اسلام علوی چیست؟ اسلام علوی یعنی روح آزادگی، یعنی نفی طاغوتها و بندگی خداوند یکتا. اسلام علوی یعنی در مقابل ظلم و فساد ایستادن و جهاد در راه خدا، و بصیرت داشتن و ولایتمدار بودن. بنابراین، بسیاری از انقلابیون اهل سنت چه در قرنها و سالهای گذشته و چه در تحولات اخیر منطقه را میتوان مسلمان علوی به شمار آورد. از آنطرف، بعضی از شیعه نماهایی که مخالف روح تشیع و مخالف اصول قرآن و روایات عمل میکنند و در واقع منافق و پیرو آمریکا هستند را باید مسلمان اموی به شمار آورد. گرچه دیگر اینها مسلمان نیز نیستند.
اسلام آمریکایی، شاخه ای از اسلام اموی، و در واقع نسخه امروزی آن است. مشخصات اسلام آمریکایی به دفعات در بیانات امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(حفظه الله) بیان شده اند. در سفر سال گذشته آقا به قم، ایشان نسبت به خطر انزوا گرایی و تحجر در حوزه علمیه هشدار دادند. حضرت امام خمینی رضوان الله علیه میفرمایند: "از صدر اسلام تا کنون، دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همتشان به این است که یک طعمه ای پیدا کنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند میکردند؛ اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. این در طول تاریخ تا حالا بوده است. اسلام را خلاصه کرده بودند در عبادات، مثلا نماز و روزه و امثال اینها. برای اسلام هم غیر از این خیلی نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشی قائل بودند. همان باید در منزلها بنشینند و نگاه کنند و به دیگران اشکال کنند. یک دسته دیگر هم انبیاء بوده اند و اولیای بزرگ؛ آنها هم یک مکتبی بود و یک خطی بود. تمام عمرشان را صرف میکردند در اینکه با ظلمها و یا چیزهایی که در ممالک دنیا واقع میشود، همّشان را اینها صرف میکردند در مقابله با اینها. این دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است."
شهید آوینی رحمة الله علیه میگویند: " خلاف آنچه بسیاری میپندارند، آخرین مقابله ما به مثابه سپاه عدالت، نه با دموکراسی غرب، که با اسلام آمریکایی است؛ که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپا تر است...".
فتنه های طول تاریخ بشریت، همواره دو بال داشته اند: طاغوت گرایان و تحجر گرایان. فتنه های دوران نهضتهای اسلامی نیز دارای دو بال غربگرایان و تحجر گرایان بوده اند. اگر آفت دانشگاهها غربگرایی است، آفت حوزه ها تحجر گرایی است. اگر فتنه قبلی برخواسته از علوم انسانی غربزده دانشگاهها بود، احتمال دارد که فتنه بعدی برخواسته از بعضی علوم بی ولایت حوزوی باشد.
ادامه دارد انشاءالله
اللهم اجعل البصیرة فی دیننا و اجعل عاقبتنا احسن العواقب
اللهم عجل لولیک الفرج