بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم. در این مطلب میخواهیم یک پیش بینی احتمالی از آینده منطقه ارائه بدهیم. ببینید؛ اوضاع فعلی ایران خیلی شبیه به اول انقلاب است؛ دو سال پیش فتنه داخلی ضد انقلاب با حمایت دشمنان خارجی صورت گرفت؛ بعد از آن، طی سالهای اخیر گروهکهای تروریست در بلوچستان و کردستان مشغول خرابکاری و درگیری بودند، یعنی جندالشیطان و پژاک ملعون. همانند اول انقلاب که ترورهای منافقین و ضد انقلاب و درگیری در تهران وجود داشت، و فعالیتهای تجزیه طلبان در نواحی مرزی کشور.
بعد از اینکه دشمن در این اقدامات برای سرنگونی انقلاب اسلامی شکست خورد، با شیر کردن حزب بعث عراق و صدام ملعون، باعث شد که ارتش عراق با حمایت 60 کشور جبهه باطل به ایران شیعه مظلوم حمله کند. حالا، نکته اینجاست که آمریکا و صهیونیستها که طی چند سال اخیر انواع فتنه ها را علیه ایران به کار گرفتند، دیده اند که باید به محور مقاومت و متحدان ایران حمله کنند. ازینرو 7-8 ماه است که در سوریه فتنه و آشوب به راه انداخته اند. گروههای مختلف سوری را به جان هم انداخته اند و میخواهند که نظام ضد اسرائیلی بشار اسد را سرنگون یا تضعیف کنند. آنچه که احتمال میرود اینست که خدای ناکرده گروهی از ارتش سوریه اقدام به کودتا در این کشور کنند و قدرت را بدست گیرند. آنوقت حکومت کودتا در سوریه ممکن است ژست ضد اسرائیلی هم بگیرد و عده ای طرفدار در میان اعراب و اهل سنت جمع کند.
باین وسیله میخواهند جایگاه محبوبیت و استکبار ستیزی ایران را در منطقه بگیرند. این سناریو از جانب ترکیه هم حمایت میشود. زیرا ترکیه حکومتی سکولار و لائیک دارد که بسیاری از مسئولان آنها مخالف حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی هستند. بخصوص که بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی در حدود 100 سال پیش، اینها جایگاهشان را در منطقه از دست دادند، زیرا آنموقع نیمی از جهان اسلام جزو امپراطوری عثمانی بود. بعد از آمدن آتاتورک ملعون هم که اینها دیگر شیفته و مطیع غرب شدند.
از سوی دیگر، این فرآیند میتواند نقطه فراری برای آمریکا و متحدانش در شرایط موجود منطقه و بیداری اسلامی باشد. ضمن اینکه با حمله ناگهانی حکومت کودتا در سوریه و اردن به حزب الله لبنان و جنوب عراق که شیعه هستند، حتی به ایران هم حمله کنند که چه چیزی برای آنها بهتر از اینست. بخصوص اگر با فروپاشی رژیم وهابی سعودی در عربستان، و پیرزوی انقلاب مردم یمن و بحرین، وضعیت شبه جزیره عربستان هم دگرگون شود. بویژه که بسیاری از یمنی ها هم شیعه هستند.
البته بسیاری نکات دیگر در این زمینه وجود دارند که در روایات شریفه اهلبیت علیهم السلام هم به آنها اشاره شده، و نوعی هشدار باش و اعلام آمادگی به حق جویان و عدالت طلبان آخر الزمان است.
در هر زمانی ما باید وظیفه آن زمان خود را بوسیله عقلمان از فطرت و وجدانمان و حقایق جهان و تعالیم اسلام عزیز و خط ولایت فقیه تشخیص دهیم، و به آنها عمل کنیم. نتیجه دیگر مهم نیست و تابع شرایط بسیار دیگر و خواست و برنامه خداوند متعال است.
انشاءالله که در این اوضاع پیچیده ایران و کشورهای اسلامی و جهان، بتوانیم به وظایفمان عمل کنیم و خداوند همه ما را عاقبت به خیر فرمایند؛ الهی آمین.
التماس دعا - یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. سه سال و نیم از آغاز به کار مجلس هشتم شورای اسلامی میگذرد، و حدود پنج ماه به انتخابات مجلس نهم باقی مانده است. در طول 32 سال تاریخ انقلاب اسلامی، مجلس هشتم یکی از سالمترین و فعالترین دوره ها بود؛ اما اشتباهات و انحرافات زیادی نیز داشتند. بررسی مفصل و مقایسه نموداری هشت دوره گذشته مجلس بحث جداگانه ای میطلبد.
به طور کلی خط سیاسی مجلس هشتم را میتوان اصولگرای معمولی نامید. یعنی کمی انقلابی و اکثرا محافظه کار. یک نشانه این أمر، انتخاب علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس برای 4 سال پیاپی بوده است؛ یعنی انتخاب فردی که در ایام فتنه موضع گیری صریحی نداشت و خون به دل حزب الله کرد. فردی که اشتراکات زیادی با هاشمی رفسنجانی دارد. اینگونه افراد بیشتر تشنه جایگاه و قدرتند تا شیفته خدمت به مستضعفین.
از 300 نماینده مجلس هشتم، حدود 40 نفر جزو افساد طلبان مزدور و فتنه گران بودند؛ چنانکه برخی از اینها همین چند ماه پیش با خاتمی ملعون دیدار کردند. از جمله باید به کواکبیان منافق اشاره کرد که مسئول روزنامه مردمسالاری (مردم سواری!) است و گاهی اوقات تیپ مذهبی و تسبیح و ... میزند! این گروه کلا باید توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شوند تا بیش از این به اختلاف و سنگ اندازی در کار مجلس و دولت نپردازند؛ انشاءالله.
حدود 210 نفر از نمایندگان مجلس هشتم هم جزو محافظه کاران هستند. مثلا طرح انفاق دانشگاه آزاد جاسبی و یا طرحهای مشکوک بسیار دیگری عموما توسط همین افراد امضا شده و در دستور کار مجلس قرار گرفت. از اینها عده ای هم هستند که قبلا جزو دسته کارگزاران (باند اکبر هاشمی) و یا مشارکت (باند اصلاح طلبان) بودند که چند سالی است اصولگرا شده اند! امیدواریم مردم روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور با بصیرت کافی اینها را بشناسند و خوب و بد را سوا کنند؛ انشاءالله.
برخی اشخاص هم هستند که واقعا آدم از حماقت آنها حیرت میکند و به خنده می افتد! مثلا همین علی مطهری! واقعا طی سالهای اخیر حرفهایی که زد و موضع گیری هایی که کرد، خیلی عجیب و غریب بود، و از طرفی موجب سوء استفاده دشمنان و ضربه زدن به جبهه انقلاب شد. امیدواریم خداوند همه اینگونه افراد را به راه راست هدایت کند.
الحمدلله با تشکیل جبهه پایداری انقلاب اسلامی، با نظارت علامه مصباح یزدی، و مدیریت بزرگان انقلابی کشور، از نگرانی نیروهای حزب الله کاسته شد. اما دشمنان و روزنامه های مزدور آنها در داخل، و همچنین برخی از همین مدعیان اصولگرایی، چند ماهی است که مشغول حمله علیه جبهه پایداری و تخریب و توهین هستند. جریان انحرافی مشائی هم که دارد در پشت صجنه برنامه ریزی میکند و مشغول تهیه فهرست برای 31 استان کشور است.
بالاخره زندگی همین است و باید حقایق جهان خلقت را شناخت و در راه آنها مبارزه کرد و تا برپایی حکومت عدل مهدوی (عج) امید داشت و ادامه داد. امیدواریم خداوند حق را بر باطل پیروز گردانند و به داد مستضعین جهان اسلام برسند، انشاءالله.
التماس دعا - یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. حوزه علمیه شیعه شاید کاملترین مجموعه موجود در جهان نباشد، اما جامعترین مجموعه است. شاید برخی زیر مجموعه های کوچکتر را بتوان یافت که از لحاط جامع بودن و کامل بودن پیشتاز باشند. مثل برخی مدارس علمیه، برخی قسمتهای سپاه، برخی دانشگاهها، و ... .
امروزه نه مرجع تقلید گرانقدر برای شیعیان جهان وجود دارند: امام خامنه ای (حفظه الله)، آیت الله العظمی نوری همدانی، آیت الله سیستانی، آیت الله علوی گرگانی، آیت الله جعفر سبحانی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جوادی آملی، علامه مصباح، علامه حسنزاده آملی. متأسفانه برخی افراد دیگر هم ادعاهایی در این زمینه کرده اند که مردم باید هوشیار باشند و جلوی آنها را بگیرند.
چطور است که برخی که ادعای مرجعیت دارند، از لحاظ سیاسی همپای انجمن حجتیه و حتی غربیها میشوند؟؟ چطور برخی روحانی نماها با ضروریات دین اسلام و تشیع مخالفت میکنند؟ چطور برخی مدارس علمیه با معیارهای 300 سال پیش اداره میشوند؟! چرا بعضی ها نمیخواهند آرمانهای والای امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی را قبول کرده و در راه آنها مبارزه کنند؟
چرا برخی مدیران حوزه علمیه رفتارهای نفاق گونه از خود بروز میدهند؟ چرا با تحول در حوزه علمیه مخالفت میکنند؟ چرا مباحث فقه اجتماعی و حکومتی و نظریه پردازی در حوزه علمیه بطور جدی پیگیری نمیشوند؟
برخی ها از تشیع فقط سنی ستیزی و تحجر را یاد گرفته اند و بویی از اسلام و انقلاب نبرده اند. برخی سکوت را مساوی عدم کار سیاسی گرفته اند در حالیکه سکوت خود نوعی پیام سیاسی است. و و ...
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا - یا علی
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
السّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلوة والسّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین و صحبة المنتجبین.
قال اللَّه العزیز الحکیم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «یا أیّها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الکافرین و المنافقین انّ اللَّه کان علیماً حکیماً. واتّبع ما یوحى الیک من ربّک انّ اللَّه کان بما تعملون خبیراً. و توکّل على‌اللَّه و کفى باللَّه وکیلاً».(1)
به حضار گرامى و میهمانان عزیز خوشامد میگویم. آنچه ما را در اینجا گرد آورده، بیدارى اسلامى است؛ یعنى حالت برانگیختگى و آگاهى‌اى در امت اسلامى که اکنون به تحولى بزرگ در میان ملتهاى این منطقه انجامیده و قیامها و انقلابهائى را پدید آورده که هرگز در محاسبه‌ى شیاطین مسلط منطقه‌اى و بین‌المللى نمى‌گنجید؛ خیزشهاى عظیمى که حصارهاى استبداد و استکبار را ویران و قواى نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است. شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متکى به پشتوانه‌هاى تاریخى و تمدنى و محصول تراکم معرفتها و تجربه‌ها است. در صدوپنجاه سال اخیر حضور شخصیتهاى فکرى و جهادى بزرگ جریانساز اسلامى در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهاى دیگرى از آسیا و آفریقا، پیش‌زمینه‌هاى وضع کنونى دنیاى اسلامند.
همچنانکه تحولات دهه‌هاى پنجاه و شصت میلادى در تعدادى از این کشورها که به رژیمهاى غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهاى مادى منتهى شد و به اقتضاى طبیعت خود پس از چندى در دام قدرتهاى استکبارى و استعمارى غرب گرفتار آمد، تجربه‌هاى درس‌آموزى‌اند که سهم وافرى در شکل دادن به اندیشه‌ى عمومى و عمیق کنونى دنیاى اسلام دارند. ماجراى انقلاب کبیر اسلامى در ایران که در آن به تعبیر امام خمینى عظیم، خون بر شمشیر پیروز شد و تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش‌رونده‌ى جمهورى اسلامى و تأثیر آن در بیدارى اسلامى امروز، نیز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقیقى است که یقیناً فصل مشبعى در تحلیل و تاریخ‌نگارى وضعیت کنونى دنیاى اسلام را به خود اختصاص خواهد داد. حاصل آنکه حقایق رو به افزایش کنونى در دنیاى اسلام، حوادث بریده از ریشه‌هاى تاریخى و زمینه‌هاى اجتماعى و فکرى نیستند تا دشمنان یا سطحى‌نگران بتوانند آن را موجى گذرا و حادثه‌اى در سطح بینگارند و با تحلیلهاى انحرافى و غرض‌آلود، مشعل امید را در دل ملتها خاموش سازند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. امت اسلام از آغاز پیدایش در 1400 سال پیش تا کنون، دورانها و جریانات بسیار زیادی را سپری کرده است. اما با توجه به جهل اکثر انسانها و توطئه های شیاطین جنی و انسی، متأسفانه این تاریخ بیشتر آغشته به حوادث تلخ بوده است. پس از رحلت رسول اکرم(ص) مسلمانان بزرگترین اشتباه را مرتکب شدند و از اهلبیت علیهم السلام رویگردان شدند و از ولایت و حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خود و آیندگان را محروم ساختند. بعدها نیز تا زمان غیبت کبری همراهی لازم را با امامان حق نداشتند و امت اسلام به دام حکومتهای طاغوتی و سلطنتی امویان و عباسیان افتاد. در قرن هفت و هشت نیز مغولان خونخوار سراسر سرزمین پهناور اسلامی را به آتش کشیدند و بسیاری از علما را شهید کردند و کتابخانه ها و معماری های مهم اسلامی را نابود کردند. حکومتهای جنایتکار مسیحی اروپا نیز با برپا کردن جنگهای طولانی صلیبی، بسیاری را کشتند و خسارتهای زیادی به بار آوردند.
پس از آن تا همین 200 سال قبل دو امپراطوری عمده صفویان و عثمانیان در شرق و غرب جهان اسلام حضور داشتند. صفویان پس از فروپاشی تبدیل به حکومتهای منطقه ای کوچکتر و سپس قاجاریه و پهلوی ملعون شدند که ایران را به باد دادند. عثمانیان که شیعه ستیز بودند نیز با دخالتهای کشورهای غربی به چندین کشور کوچکتر اسلامی فرو پاشیدند.
با نفوذ و تسلط زور و فرهنگ غربی در سرزمینهای اسلامی، و حکومت حاکمان مستبد فاسد نیز ملتهای مسلمان به خواب عمیقی رفتند که باعث عقب ماندگی شدید آنها شد. اما همواره نهضتها و جنبشهای اجتماعی توسط برخی آگاهان جهان اسلام بر علیه ظلم و فساد دورانهای مختلف به وجود آمده اند. از حکومت شیعی آل بویه تا قیام سربداران تا تلاشهای علمای وارسته و برپایی حکومت شیعی صفویه و جریان سید جمال اسدآبادی و جماعت اخوان المسلمین و در نهایت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و اخیرا هم مقاومتهای فلسطین و حزب الله و انقلابهای اسلامی کشورهای منطقه.
البته دشمنان بخصوص در 300 سال اخیر دسیسه های بسیاری بکار برده اند. منجمله طی ده سال اخیر با برپایی نمایش 11 سپتامبر و القاعده و دلقکی به نام بن لادن، او را نماد نهضت و جهاد اسلامی جا زدند و بدین ترتیب اقدام به تخریب چهره اسلام در جهان غرب، و ایجاد بهانه ای برای حمله به کشورهای اسلامی نمودند. در جریان انقلابهای اخیر نیز تلاش بسیاری برای حفظ دیکتاتورهای کاسه لیسشان کردند، ولی از طرفی خود را مدافع مردم و آزادی جا زدند! مثلا در لیبی با آنکه قذافی ملعون از خودشان بود ولی اقدام به بمباران لیبی برای تضعیف آن کشور کردند و حالا نیز معلوم نیست قذافی را کجا پنهان کرده اند تا از او بن لادن و صدام سومی بسازند.
اما همه ما میدانیم که "چراغی را که ایزد برفروزد ...."
التماس دعا - یا علی
